نقش طراحان در شکلگیری حوزه تفکر طراحی در کسب و کار
وقتی مشخص شد که طراحی زیرکانه و موثر در موفقیت بسیاری از کالاهای تجاری دخیل است، شرکت ها شروع به اعمال زمینه های بیشتری کردند. در اوایل دهه ۸۰ و ۹۰ شرکت های دارای تکنولوژی بالا که به استخدام طراحان برای طراحی سخت افزار می پرداختند (برای مثال در طراحی شکل و ظاهر تلفن هوشمند) از آن ها می خواستند تا محصول را به گونه ای طراحی کنند که شباهت و احساس نرم افزاری که کاربران می بینند را داشته باشد.
سپس از طراحان خواسته شد تا به ارتقای تجربه کاربران کمک کنند و خیلی زود شرکت ها ایجاد استراتژیهای شرکت را به عنوان کاری در زیرمجموعه طراحی انجام می دادند. امروزه از طراحی، حتی برای کمک به ذینفعال مختلف و سازمان ها برای همکاری به عنوان سیستم نیز استفاده می شود.
این مسیر کلاسیک پیشرفت هوش است. هر روند طراحی از نمونه های پیشین خود پیچیده تر و پیشرفته تر است.وجود هرکدام از آنها به دلیل آموزشی بوده است که نمونه پیشین فراهم آورده است. طراحان می توانند به راحتی آنچه در ذهن دارند را تبدیل به قسمت های مختلف گرافیکی برای نرم افزار ها کنند، زیرا طراحی سخت افزاری که نرم افزار روی آن اجرا می شود را تجربه کرده اند. (به عبارت دیگر ذهن بصری با قابلیت حل مسئله دارند).
طراحانی که تجربه بهتری را برای کاربران کامپیوتری ایجاد کرده اند، می توانند تجربه های غیردیجیتال مانند مراجعه بیماران به بیمارستان را نیز ارتقا دهند و وقتی که یاد بگیرند چگونه می توان تجربه مصرف کننده را در یک سازمان مجددا طراحی کنند، آمادگی بیشتری برای تحول کار تجربه فردی را در سیستمی ار سازمان ها دارند.
برای مثال ناحیه مدارس متحد سن فرانسیسکو اخیرا با موسسه IDEO همکاری کرده است تا تجربه افراد در تریای همه این مدارس را طراحی کند. با فاصله گرفتن بیشتر طراحی از دنیای محصولات، ابزارهای این کار با حوزه های جدید تطابق پیدا کرده اند و به عرصه جدید متمایزی گسترش پیدا کرده اند: تفکر طراحی. احتمالا برنده جایزه نوبل هربرت سیمون این موضوع را با کتاب کلاسیک خود در سال ۱۹۶۹ به نام «دانش دست ساخته ها» آغاز کرد که در این کتاب طراحی را نه به عنوان یک فرآیند فیزیکی بلکه بیشتر یک روش تفکر معرفی می کند و ریچارد بوچانان پیشرفتی ابتدایی را در مقاله خود به عنوان «مشکلات دشوار در تفکر طراحی» ایجاد کرد.
در این مقاله او پیشنهاد می کند تا از طراحی برای حل چالش های دشوار و دائمی فوق العاده استفاده شود. اما با پیچیده ترشدن پروسه طراحی، مانع دیگری ایجاد شد: پذیرش آنچه ما آن را «محصول دست ساخته طراحی شده» می نامیم.( خواه محصول باشد و خواه تجربه کاربر، یا استراتژی و یا سیستمی پیچیده) از جانب ذینفعان.
ترجمه بخشی از مقاله “چگونه از تفکر طراحی برای انجام امور استفاده کنیم”
نوشته تیم براون و راجر مارتین
Leave a پاسخ